
۱۵ فیلم جذاب باستر کیتون که ژانر کمدی را متحول کرد
فهرست
در این مقاله، 15 فیلم کمدی مهم و محبوب باستر کیتون را معرفی کردهایم تا نگاهی به آثار یکی از بهترین و تأثیرگذارترین کمدینهای تاریخ سینما بیندازیم. با مجله نوبل همراه باشید.
در میان سه کمدین بزرگ سینمای صامت (چاپلین، کیتون و لوید) باستر کیتون کسی است که امروزه بیش از زمان خود و در دهه 20 مشهور و مورد تحسین قرار گرفته است. دلیل آن ساده است؛ فیلمهایی که توسط باستر کیتون ساخته و بازی شده به طرز عجیبی با حال و هوای امروز هماهنگ است و مدرن به نظر میرسد و حتی بیشتر از زمان و زمان ما سازگار است تا زمانی که ساخته و منتشر شد.
برخلاف بسیاری از معاصرانش، کیتون فیلمنامهها را تا حد ممکن مختصر نوشت و کمترین میزان مجازات را به آنها داد. او مستقیماً سر اصل مطلب رفت و تمام تلاش خود را کرد که سراغ ایدههای فرعی نرود. مدلی از قصه گویی که با بینندگان بی حوصله امروزی که میخواهند وظیفه آنها زودتر با فیلم روشن شود، سازگار است. شخصیت او نیز بسیار مدرن است؛ فردی آرام و خشک که مدام با خودش و عیبهایش شوخی میکند و آنها را لمس میکند.
هارولد لوید اعتماد مخاطبان خود را برانگیخت و چارلی چاپلین احساسات آنها را برانگیخت، اما کیتون به دنبال هیچ یک از این موارد نبود. در عوض، او سعی کرد نقش باهوشترین فرد در گروه را ایفا کند. شخصیتی که قدرش را نمیدانند و محیط اطرافش متوجه هوش مثال زدنیاش نمی شد و کیتون اغلب از این جهل به نفع خود استفاده میکرد.
شوخیهای باستر کیتون از کیفیت بالایی برخوردار است و به ترتیب منطقی پیش میرود. جنسیت کمدی که با ظرافت، دقت و مهارت آمیخته شده است و اگر یک قطعه درست در کنار قطعه دیگر قرار نگیرد، همه چیز از هم میپاشد. هنر کیتون این بود که مانند یک معمار استاد، او این قطعات را در زمان و ترتیب مناسب کنار هم قرار میداد تا یک موقعیت کمدی حساب شده ایجاد کند.
باستر کیتون عاشق سینما بود و همه امکانات مهیجی که ارائه میداد. او همیشه دوست داشت با امکانات مختلف فیلم بازی کند و تجربه های جدیدی خلق کند.
۱. شاگرد قصاب

- محصول: ۱۹۱۷
- کارگردان: راسکو آربوکل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۴۳%
یک روز در مارس 1917 باستر کیتون با کارگردانی به نام راسکو آربوکل آشنا شد که در آن زمان محبوبترین کارگردان کمدی پس از چارلی چاپلین بود. دیری نگذشت که باستر کیتون و آربوکل همکاری و دوستی عمیقی برقرار کردند و در طول سالها این دو پروژههای متعددی را ایجاد کرده و دوستی خود را تقویت کردند.
در The Butcher Apprentice ما باستر کیتون 21 ساله را میبینیم که به تازگی برنامههای کمدی وودویل را ترک کرده و فصل جدیدی را در زندگی خود آغاز میکند. قبل از این سال، باستر کیتون تمام عمر خود را با اجرای نمایشهای کمدی با پدرش، جو کیتون گذراند و شاگرد قصاب او اولین حضور او در این فیلم بود.
این فیلم به طور کامل توسط Arbuquel ساخته شده است و باستر کیتون تنها در یکی از فیلمهای فرعی ظاهر میشود. با این حال، این به ویژه مهم است زیرا این اولین فیلم باستر کیتون است و دیدن آثار اولیه شخصیتهای معروف همیشه برای ما جالب خواهد بود. در سالهای بعد، با تکیه بیشتر آربوکل بر استعدادهای جدید و ارائه فرصت های بیشتر به آنها، نقشهای باستر کیتون اهمیت و محبوبیت بیشتری پیدا کرد.
۲. پشت صحنه

نقد فیلم ژنرال باستر کیتون
- محصول: ۱۹۱۹
- کارگردان: راسکو آربوکل
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۷۳%
تقریباً بلافاصله پس از اولین همکاری باستر کیتون و آربوکل، نقش کیتون در سینما تغییر کرد و تأثیرگذارتر شد. حالا کیتون و آربوکل به عنوان یک تیم منسجم عمل کردند و فیلم را پیش بردند.
در این فیلم از هنر و سینما، مانند اکثر کمدیهای بی صدا، ما داستان را به این شکل تعریف نکردهایم و اهمیت چندانی ندارد. باستر و آربوکل نقش دو دستیار صحنه را بازی میکنند که پشت صحنه یک نمایش تئاتری را اجرا میکنند و باید با انواع مشکلات و ناراحتیهای دردسرساز مانند بازیگران حساس متظاهر و تجهیزات خراب دست و پنجه نرم کنند.
وقتی همه اعضا و بازیگران تئاتر سرانجام صحنه را ترک کردند و بی خیال اجرا شدند، باستر و آربوکل به همراه تعدادی از دوستان دیگر تصمیم میگیرند خودشان این نمایش را روی صحنه ببرند. از اینجا، همه چیز پیچیدهتر میشود، و اینجاست که باستون کیتون واقعی وارد میشود!
این فیلم درست پس از بازگشت باستر کیتون از جنگ جهانی اول (جنگی که به طور دائم یکی از گوشهای وی را آسیب رساند و مرکز یکی از بدترین بیماریهای همه گیر آنفولانزا شد) ساخته شد و یکی از آخرین همکاریهای وی با آربوکل است. از دهه 1920 به بعد، باستر کیتون روی کمدیهای خود تمرکز کرد و آربوکل به کارگردانی فیلمهای بلند برای استودیوهای پارامونت روی آورد.
۳. یک هفته
- محصول: ۱۹۲۰
- کارگردان: باستر کیتون، ادوارد اف. کلاین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۲%
یک هفته معمولاً به عنوان اولین فیلم ساخته شده توسط باستر کیتون بدون Arbuckle شناخته میشود، اما واقعیت این است که به عنوان اولین فیلم اکران شد. باستر کیتون «نشانه بالا» را چند ماه پیش ساخت، اما بعداً آن را منتشر کرد زیرا احساس میکرد آنقدر خوب و قدرتمند نیست که بتواند اولین فیلم مستقل خود را معرفی کند.
باستر کیتون واقعاً حق داشت زیرا یک هفته یک اثر فوق العاده و منحصر به فرد است. این فیلم از هر نظر عالی است. از طرح او گرفته تا شوخیها و شخصیت خود باستر کیتون در فیلم. کیتون که در حین همکاری با آربوکل ترفندهای فیلمسازی را آموخته بود، تمام تلاش خود را کرد تا در این فیلم ثابت کند که دانش آموز ممتازی است و نه تنها درس های خود را به خوبی آموخته است، بلکه با چند مرحله پیشرفت همه یافتههای خود را به کار گرفته است.
داستان درباره یک زوج جوان است که پس از ازدواج و ترک کلیسا، برای ساختن خانه ای برای خود میروند. خانهای که چند تکه به آنها تحویل داده شده است و حالا باستر کیتون و همسر خوش شانسش باید این در و آن در را بکوبند تا آن را کنار هم قرار دهند.
در ادامه داستان، ما باستر را میبینیم که برای رفع این ساختمان لعنتی همه کار میکند و بسیاری از مشکلات عجیب، خنده دار و شگفت انگیز برایش اتفاق میافتد. وقتی این فیلم را تماشا میکنید، شگفت زده خواهید شد که چگونه آنها صد سال پیش موفق به ثبت چنین صحنههایی شدهاند. باستر کیتون مانند یک بالرین ماهر از ارتفاع میافتد و سقوط خود را طوری تنظیم میکند که هم خنده دار به نظر برسد و هم حساب شده. پنجرهها و دیوارهای خانه مانند یک شهربازی دیوانه وار عمل میکند و باستر کیتون را از جایی به مکان دیگر میفرستد و موقعیتهایی را در مقابل مخاطبان ایجاد میکند که از دیدن آنها تعجب میکنیم.
۴. بُز

- محصول: ۱۹۲۱
- کارگردان: باستر کیتون، مالکوم سنت کلیر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۰%
فیلم شگفت انگیز باستر کیتون که اغلب نادیده گرفته میشود، نقطه اوج دوران اولیه کار او بود. یعنی وقتی در فیلمهایش تناقضها، درگیریها و تعقیبها را نشان میداد که در نهایت به خوبی و خوشی به پایان میرسید.
کیتون نقش اصلی و گمنام فیلم را بازی میکند که شانس او از بین میرود و با مجموعهای از شگفتیهای دیوانه وار مدل باستر کیتونی دست و پنجه نرم میکند و در نهایت با یک قاتل معروف اشتباه میشود.
کیتون در هزارتوی تمام نشدنی از اتفاقات عجیب درگیر است. آنها هویت او را اشتباه میگیرند، پلیس او را تعقیب میکند و البته او درگیر یک رابطه عاشقانه میشود. صحنه معروف قسمت دوم فیلم که در آن باستر کیتون روی دماغه قطار مینشیند، هم خلاق است و هم سورئال. تعدادی از موقعیتهای معروف فیلم بعدها الهام بخش بسیاری از فیلمهای کمدی بود که نشان میداد ایدههای باستر کیتون وابسته به زمان نیست.
۵. نمایشگاه

- محصول: ۱۹۲۱
- کارگردان: باستر کیتون، ادوارد اف. کلاین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: –
این نمایشگاه به دلیل شش دقیقه ابتدایی بودن، یکی از خلاقانهترین و ابتکاریترین کمدیهای کوتاه زمان خود محسوب میشود. در این صحنه، همه نقشها (مرد، زن و کودک) توسط خود باستر کیتون ایفای نقش میکنند و همه آنها با یکدیگر تعامل دارند.
سپس باستر کیتون دوباره یک دوئت با خود اجرا میکند. سپس 9 باستر کیتون ظاهر میشوند و یک نمایش سیاه و سفید را برای تمسخر سیاهان شروع میکنند (چنین نمایشهایی امروزه برای ما تکان دهنده است، اما در آن سالها معمول بود).
این دستاورد خارق العاده به لطف یکی از نوآوریهای تکنولوژیکی خود باستر کیتون به دست آمد: نه نوار فلزی با دقت طراحی شده که در جلوی لنز دوربین قرار داده شده بود و هر یک از آنها میتواند جداگانه به بالا و پایین حرکت داده شود. بنابراین فیلمبردار میتواند هرکدام از این کرکرهها را به دلخواه بالا بیاورد و بقیه را پایین نگه دارد و با یک ضربه شلیک کند.
در بقیه فیلم ما باستر کیتون را در نقش مدیر نمایشگاهی میبینیم که باید با مشکلات و گرفتاریهای بیشماری روبرو شود. کیتون فیلمنامه این فیلم را 18 ماه پس از مدیر شدن استودیوی خودش نوشت ، اندکی پس از ازدواج با ناتالی تالماج. بنابراین او به خوبی میدانست که در مدیریت مسئولیت با چه سختیها و مشکلاتی روبرو است و آموخته بود که اگر بخواهیم با فردی ازدواج کنیم، باید مطمئن شویم که فرد مناسب را یافتهایم.
۶. پلیسها

- محصول: ۱۹۲۲
- کارگردان: ادوارد اف. کلاین
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۸۹%
این فیلم اغلب با عنوان “شاهکار تلخ و تاریک” باستر کیتون شناخته میشود و هنوز آخرین کار او را دارد. کیتون تحت تأثیر ازدواج ناموفق خود قرار گرفت و محاکمه بهترین دوستش، راسکو آربوکل، او را مشغول کرد و این نگرانیها در فیلم های او نمایان شد.
باستر کیتون دیگر آن جوان آرمان گرا سابق نبود که گرمای لحظه را تجربه کرده بود و در نیروی پلیس چهره جدیدی به خود گرفت. این فیلم که داستانی تاریک و بدبینانه دارد و حتی به آثار کافکا شباهت دارد، به ما میگوید در دنیایی که همه به دنبال منافع خود هستند، افراد صادق موفق نخواهند شد.
وقتی پلیس آن را در سال 1922 منتشر کرد، آن را در کنار TS Elliott و جیمز جویس “The Waslandland” قرار داد و به عنوان یکی از سه اثر مهم سال شناخته شد.
۷. مهماننوازی ما

- محصول: ۱۹۲۳
- کارگردان: باستر کیتون، جان جی بلیستون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۰%
باستر کیتون پس از ساخت اولین فیلم بلند خود با “سه عصر” پس از آزمایش و خطا به مهمان نوازی ما رفت (فیلمهای قبلی کیتون در زمینه کمدی آن دوره 20 دقیقه طول کشید). همانطور که او همیشه میخواست یک فیلم بلند بسازد.
داستان درباره مردی از نیویورک به نام ویلی مک کی است که نامهای دریافت میکند که در آن به او گفته میشود که او املاک پدرش را به ارث برده است و اکنون باید برای مراقبت از آن به جنوب برود. همان سبک قدیمی کیتون که شخصیتی را از مکان آشنایش دور میکند و او را به قلمروهای ناشناخته میفرستد تا درگیری و کمدی ایجاد کند.
خوشحالی این مرد زیاد دوام نمیآورد و به زودی با عمهاش اختلاف پیدا میکند. ویلی از کودکی با این عمه زندگی کرده است و اکنون او گذشته تاریک خانواده آنها را درک کرده است و میفهمد که چرا در تمام این سالها با عمه خود در نیویورک زندگی میکرده است.
باستر کیتون همه این داستانها را در یک افتتاحیه دراماتیک و تلخ به بیننده منتقل میکند. افتتاحیهای که برای ادای احترام به باستر کیتون DW Griffith انجام میشود و وقتی آن را میبینیم از خود میپرسیم “آیا این واقعا کمدی است؟”
به طور خلاصه، مشخص میشود که ویلی آخرین عضو خانواده مک کی است، خانواده ای که سالها با خانواده دیگری به نام کانفیلد درگیر شدهاند و اگر ویلی پا به شهر زادگاه خود بگذارد، قربانی انتقام گیری کانفیلد میشود.
اما ویلی هشدارهای خاله را نادیده میگیرد و به سمت جنوب حرکت میکند. در قطار دختری نشسته است که ویرجینیا کانفیلد (با بازی همسر واقعی باستر کیتون، ناتالی تلمج) از اعضای خانواده کانفیلد است. البته هیچ کس هویت دیگری را نمیداند و در این سفر طولانی و خسته کننده عاشق هم میشوند. ویرجینیا بدون اطلاع ویرجینیا، ویلی را برای صرف شام به خانه آنها دعوت میکند و در آنجا همه متوجه میشوند که ویلی دشمن خونین خانواده آنها است. پدران و برادران ویرجینیا میخواهند ویلی را بکشند، اما نمیتوانند.
طبق آداب و رسوم مهمان نوازی جنوبی، کشتن مهمان مودبانه نیست. در بقیه فیلم، ما موقعیتهایی را میبینیم که کانفیلدسرها دائماً میخواهند ویلی را از خانه بیرون بیاورند تا این رسم دیگر در مورد او صدق نکند و ویلی با درک آنچه در جریان است، هر کاری از دستش بر میآید انجام میدهد تا در خانه آنها بماند.
در مهمان نوازی برخی از بهترین شوخیها و بدلکاریهای باستر کیتون را میبینیم (یکی از خطرناک ترین و شگفت انگیزترین حرکات او در این فیلم قصد داشت او را رسما بکشد) که در صحنه نجات ویرجینیا از آبشار به اوج خود رسید.
۸. شرلوک جونیور

- محصول: ۱۹۲۳
- کارگردان: باستر کیتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۵%
اگرچه شرلوک جونیور 45 دقیقه بیشتر ندارد، بیشتر از سایر ساختههای او، اما نشان دهنده همه چیزهایی است که او را مشهور کرده است. در این فیلم، باستر در یک سینمای کوچک نقش آپاراتچی را بازی میکند که (مانند بسیاری از شخصیتهای دیگرش) دائماً در مشکل است و هیچ لحظه راحتی ندارد.
وقتی به اشتباه متهم میشود که ساعت پدر دوست دخترش را سرقت میکند، جایی برای خواب ندارد، بنابراین به سینما میرود و خیال می کند که چرا زندگی واقعی مانند فیلمها نیست. در این مرحله است که ما صحنه مشهور آپاراتچیک را میبینیم، صحنه ای که به قول منتقد دیوید کلات “نه تنها مشهورترین لحظه باستر کیتون است، بلکه درخشانترین و شگفت انگیزترین فیلم صامت است.”
شرلوک جونیور در زمان انتشار نقدها و نظرات بسیار خوبی دریافت نکرد، اما با گذشت زمان بیشتر مورد استقبال قرار گرفت و جایگاه مهمی در تاریخ سینما پیدا کرد. بسیاری آن را یک شاهکار میدانند و تأثیر آن را میتوان در فیلمهایی مانند «رز بنفش قاهره» وودی آلن مشاهده کرد. پالین کیل در ستایش این فیلم نوشت: “یک شاهکار هنری که سوررئالیسم آمریکایی را نشان میدهد.”
شرلوک جونیور فیلمی بود که بسیاری از مردم را عاشق باستر کیتون کرد و بسیاری از بینندگان با دیدن آن نفس خود را حبس کردند. اگر میخواهید تنها یک اثر از این کمدین و نابغه متخصص ببینید، این اثر را تماشا کنید.
۹. نَویگیتر

- محصول: ۱۹۲۴
- کارگردان: دونالد کریسپ، باستر کیتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۸۹%
در این فیلم باستر کیتون نقش رولو را بازی میکند، مردی اشرافی و ثروتمند که هر آنچه را که میخواهد در اختیار دارد و هیچ کمبودی احساس نمیکند. بنابراین وقتی عاشق دختری در محله خود به نام بتسی اوبراین میشود، به رانندهاش دستور میدهد که او را از خیابان و پشت خانه دختر ببرد و انتظار دارد بتسی خیلی زود عاشق او شود.
اما وقتی رولو با امتناع دختر روبرو میشود، او با قلبی شکسته تصمیم میگیرد و ناامید میشود که تنها با کشتی خود به هاوایی برود. در طول رویدادها، بتسی و رولو از کشتی پیاده میشوند و برای اولین بار در زندگی خود مجبور میشوند همه کارها را خودشان بدون کمک خدمتکاران انجام دهند.
آنها ابتدا باید بفهمند که در این کشتی تنها نیستند و اگر میخواهند زنده بمانند، باید با یکدیگر کنار بیایند. این وضعیت خنده دار یک موقعیت عالی برای باستر کیتون فراهم میکند تا انواع شوخیها را شامل شود. از موقعیتهای بزرگ، طولانی و چند قسمتی تا موقعیتهای کوتاه و سریع.
این ایده که شخصیتهای ثروتمند و اشرافی مجبور میشوند با واقعیتهای زندگی کنار بیایند و با سختیهای مردم عادی کنار بیایند، پیش از این فیلم بارها مورد استفاده قرار گرفته و چندین بار در آثار بعدی تکرار شده است، اما شاید هیچ کدام ساخت فیلم باستر کیتون غنی است و جزئیات آن مشخص نیست.
نیوجیتر موفقترین و پرفروشترین فیلم باستر کیتون بود و جهان او را به عنوان یک کمدین و کارگردان به اندازه چارلی چاپلین و هارولد لوید میدید.
۱۰. هفت شانس
- محصول: ۱۹۲۵
- کارگردان: باستر کیتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۰%
جیمی شانون با مشکلات مالی بدی روبرو است و اگر به زودی پول زیادی به دست نیاورد به زندان میرود. خوشبختانه، او متوجه میشود که 7 میلیون دلار به ارث میبرد (مبلغی که حتی امروزه میتواند زندگی بسیاری را تغییر دهد و 1925 رقمی نجومی و غیرقابل تصور بود). اما برای اینکه این میراث بزرگ به او برسد، باید قبل از ساعت 7 شب در 27 سالگی ازدواج کند. حدس میزنید چه روزی این خبر را به او میدهند؟ بله، در روز تولد 27 سالگیاش.
جیمی هنوز ازدواج نکرده است و زمان با سرعت برق میگذرد و او باید تا ساعت 7 همسر پیدا کند. اگر احساس میکنید این ایده و داستان چندان در باستر کیتون نمیگنجد، به این دلیل است که بر اساس یک نمایشنامه ساخته شده است. باجناق باستر کیتون این نمایشنامه (که اجرای موفقی در برادوی داشت) را به قیمت 25000 دلار خرید و به کیتون داد تا بر اساس آن فیلمی بسازد. کیتون نیز بیشترین استفاده را از آن کرد.
در ادامه داستان، جیمی را میبینیم که به دنبال دختری است که مایل به ازدواج با او باشد. جیمی مردی ثروتمند، شاد و جذاب است، اما در شرایط بد به دنبال آن رفت. همه جا در شهر مملو از زنان و دختران جوانی است که میخواهند آزادانه و مستقل زندگی کنند و تابع آداب و رسوم گذشته نیستند (همان زنانی که به “فلپ” معروف بودند).
اما وقتی در روزنامه ای اعلام میشود که جیمی در صورت ازدواج مبلغ هنگفتی را به ارث میبرد، ارتشی از زنان برای جلب رضایت او به او حمله میکنند. بسیاری از ماجراهای دیوانه وار اتفاق میافتد و جیمی با موقعیتهای عجیب و غریب سر و کار دارد، تا زمانی که ما به اوج فیلم برسیم. جایی که جیمی باید تصمیم بگیرد زیر آوار یا پای زنان بیشمار پول دوست خرد شود.
در سال 1999 ، آنها نسخه جدیدی از فیلم و داستان به نام “لیسانس” و بازی کریس اودانل ساختند که مورد توجه چندانی قرار نگرفت و بازخوردهای منفی زیادی دریافت کرد. اگر فقط همان نسخه را دیدهاید، لطفاً نسخه اصلی باستر کیتون را بررسی کنید تا دریابید که چگونه یک استاد کمدی موقعیتهای خود را میسازد.
۱۱. ژنرال
- محصول: ۱۹۲۶
- کارگردان: باستر کیتون، کلاید براکمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۲%
آیا میتوانیم لیستی از فیلمهای باستر کیتون تهیه کنیم و نام این فیلم را ذکر نکنیم؟ کسانی که ژنرال را ندیدهاند و فقط درباره او شنیدهاند، باید به سراغ او رفته و بنشینند و او را تماشا کنند، به ویژه اکنون که نسخه ترمیم شده و با کیفیت بالا در دسترس است.
داستان درباره جانی گری، مهندسی است که در راه آهن غربی و آتلانتیک کار میکند. جانی زندگی خوبی دارد تا اینکه جنگ داخلی شروع شد و او از دو عشق زندگی خود محروم شد. دوست دخترش آنابل لی (با بازی ماریون مک) و قطار محبوبش ژنرال.
در ادامه فیلم شاهد تلاشهای جانی برای بازیابی دو عشق زندگی خود هستیم. در همین حال، برخی از بهترین و ظریف ترین کمدیهای وضعیت باستر کیتون به تصویر کشیده شده است. باستر کیتون میخواست تمام صحنه ها را تا آنجا که ممکن است در ساخت این فیلم واقعی جلوه دهد، بنابراین هیچ اشارهای به زوایای نمایشی و حرکات عجیب دوربین نشده است.
صحنه معروف فیلم که در آن شاهد سقوط یک لوکوموتیو واقعی هستیم، علاوه بر ویژگیهای فنی، به دلیل هزینه نیز اهمیت دارد. آنها 42000 دلار برای ثبت این صحنه هزینه کردند که در سال 1926 رقم عجیبی بود و آن را گرانترین فیلم صامت تاریخ سینما کرد. اما علیرغم هزینه بالای فیلم، ژنرال نتوانست به گیشه برسد و شکست خورد.
مشکلاتی در توزیع و نمایش فیلم وجود داشت که تعداد اکرانهای عمومی را محدود کرد و این میزان فروش آن را بسیار تحت تأثیر قرار داد. البته امروزه ژنرال به عنوان یک شاهکار سینمایی شناخته میشود و تقریباً می توانید نام وی را در همه لیست بهترین فیلمهای تاریخ سینما مشاهده کنید.
۱۲. استیمبوت بیل جونیور
- محصول: ۱۹۲۸
- کارگردان: چارلز ریسنر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۱%
سومین فیلم در سه گانه باستر کیتون جنوبی و آخرین فیلمی که او به عنوان کارگردان مستقل ساخت. بعد از این فیلم بود که باستر کیتون برای ساختن فیلمهای استودیویی به MGM رفت و همه فهمیدند چه تصمیم فاجعه باری گرفته است.
در قایق بخار بیل جونیور، کیتون بار دیگر به سراغ همان موضوع آشنا و آزمایش مرد اشتباه در موقعیت اشتباه میرود و داستان پسری به نام ویلیام کانفیلد را روایت میکند. ویلیام کانفیلد، که با مادرش در بوستون بزرگ شده است، اکنون پس از فارغ التحصیلی از River Junction در امتداد رودخانه می سی سی پی سفر میکند تا به دیدار پدرش برود.
ویلیام کانفیلد، پدر، صاحب یک کشتی چرخ دار است که مدتی است موجود نیست و مشتریان زیادی ندارد. او اکنون امیدوار است که پسر درخشان و با استعدادش به او کمک کند و تجارت خود را احیا کند. اما او متوجه میشود که پسرش مردی درمانده است که نمی تواند کار خاصی انجام دهد.
در ادامه فیلم، ویلیام کانفیلد جونیور را میبینیم که به شدت تلاش میکند به پدرش نشان دهد که او مردی درمانده نیست و با وجود ظاهر، می تواند کارهایی را انجام دهد و شغل پدرش را نجات دهد، اما این کار را به شیوه خودش نشان میدهد.
صحنههای درخشان و موقعیتهای کمدی فوق العاده در این فیلم وجود دارد، اما مشهورترین آنها صحنه ای است که طوفان میآید و ویلی کنار گذاشته میشود و نتوانسته سرپناهی پیدا کند و در ادامه یکی از مشهورترین آنها را میبینیم. لحظاتی در تاریخ سینما؛ دیوار خانهای روی سر ویلی فرو میریزد و دقیقاً از نقطهای که روی سرش قرار دارد پنجره میافتد و در نتیجه او را نجات میدهد. باستر کیتون در این صحنه تنها 7 سانتیمتر خطا داشت و اگر یک پله یا پله دیگر بایستد، ممکن است زنده نماند. گروه فیلمبرداری حتی از ترس نتوانستند صحنه را تماشا کنند.
اما در هر صورت، باستر کیتون موفق شد این صحنه را پیش ببرد و یک معجزه ایجاد کند. ژنرال به طور گستردهای به عنوان شاهکار باستر کیتون شناخته میشود، اما قایق بخار بیل جونیور در فاصله کوتاهی قرار دارد و یکی از بزرگترین و بهترین آثار باستر کیتون در تاریخ سینما است.
۱۳. فیلمبردار

- محصول: ۱۹۲۸
- کارگردان: ادوارد سجویک، باستر کیتون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۹۴%
این اولین فیلمی بود که باستر کیتون پس از امضای قرارداد با MGM ساخت، تصمیمی که تقریباً به او تحمیل شد. پسر عمویش، جوزف شنک، که قبلاً بودجه فیلمهای باستر کیتون را تأمین کرده بود، او را ترک کرد تا فیلمهای خودش را بسازد.
جوزف شنک در حال طلاق گرفتن از نورما تالماج، خواهر خواهر باستر بود و به نظر میرسد برای قطع رابطه کلی با خانواده، تصمیم گرفت فیلمهای باستر کیتون را متوقف کند. البته او باستر را بی خانمان نگذاشت و آنچه را که فکر میکرد بهترین گزینه بود به او پیشنهاد داد. برای رفتن به MGM و امضای قرارداد با آنها.
روی کاغذ همه چیز خوب به نظر میرسید. باستر کیتون هفته ای 3000 دلار دریافت میکرد (که به شدت به آن نیاز داشت) و تمام مسئولیتهای خسته کننده و خسته کننده تولید بر عهده استودیو بود تا کیتون بتواندرایدهها و کارگردانی کند.
اما مشکل این بود که او کنترل فیلم هایش را از دست داد و معلوم شد که تصمیم فاجعه باری گرفته است (بعداً تأیید کرد که این بدترین تصمیم زندگی او بود). البته این موضوع از ابتدا برای باستر کیتون مشخص نبود.
در حین فیلمبرداری، کارگردان ادی سجویک به باستر اجازه داد ایدههای خود را اعمال کند و در فیلمنامه ویرایش و تغییرات ایجاد کند. نتیجه، تا حد زیادی، هنوز یک فیلم باستر کیتونی است. داستان او (که بعداً مدل همه کمدیهای عاشقانه شد) درباره عکاسی خیابانی است که در آن او عاشق سالی ریچاردز، زنی که در یک خبرگزاری کار میکند، میشود.
در ادامه داستان، باستر کیتون را میبینیم که تلاش میکند هم در کارش موفق شود و هم در رابطه عاشقانه. داستان با سرعتی سریع پیش میرود و باستر کیتون موفق میشود داستانهای جانبی خنده دار را با پایان فیلم (که به نظر میرسد به زور به یک پایان خوش تبدیل شده است) ترکیب کند.
در طول فیلم، ما واقعاً موقعیتهای خوبی را میبینیم که باستر کیتون با بداهه نوازی پیشرفت کرده است. یکی بازی تک نفره بیس بال است که در ورزشگاه یانکی میبینیم، و دیگری صحنه رختکن است که واقعاً خنده دار است و همه بداهه.
۱۴. پیادهنظام
- محصول: ۱۹۳۰
- کارگردان: ادوارد سجویک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: ۴۰%
طی دو سالی که بین فیلمبردار و پیادهنظام گذشت، اوضاع بین باستر کیتون و MGM حسابی تغییر کرد. حسوحال خوبی که حین ساختن فیلمبردار داشتند خیلی زود محو شد و جای خودش را به واقعیت گزنده داد.
MGM بیشتر و بیشتر تلاش کرد تا روی فرآیند ساخته شدن فیلمها تسلط داشته باشد و باستر کیتون هم با تمام قدرت مقاومت میکرد. لوئیس میر باستر را تنها بهعنوان یک بازیگر میدید که نباید خودش را درگیر فیلمنامه و انتخاب بازیگر و طرح داستان میکرد. انتظار داشتند بدون هیچ ایده و فکری سر صحنه بیاید و صرفا دیالوگهایش را بگوید و برود. همین قضیه باعث شد تا باستر کیتون حسابی سرخورده شود و احساس فرسودگی کند. تا جایی که دائمالخمر شد و برای کنار آمدن با این جریانات مدام مینوشید و مینوشید.
با همهی اینها و با وجود اینکه کارگردان این فیلم ادی سجویک بود، همچنان ایدههای زیادی از باستر کیتون را میتوانیم در آن تشخیص دهیم. البته معمولا میگویند این فیلم کمترین نشانههای باستر کیتونی را در خودش دارد.
باستر کیتون در این فیلم نقش المر را بازی میکند، مردی که طی سوء تفاهمهایی در ارتش نامنویسی میکند و بر خلاف میل باطنیش اعزام میشود. در ادامهی داستان (که از تجربیات واقعی باستر کیتون در جنگ جهانی اول تأثیر گرفته) باستر کیتون تمام انرژیش را گذاشته و موقعیتهای درجهیکی خلق کرده.
ادوارد سجویک آنقدری هوش و ذکاوت داشت که بداند وقتی با باستر کیتون کار میکنید، کافی است دوربین را بکارید و بگذارید او کار خودش را بکند و با بداههپردازیهای خارقالعادهاش، شوخیهای فیلمنامه را چندین پله بالاتر ببرد و موقعیتهایی بینظیر بسازد.
۱۵. پادشاه شانزلیزه
- محصول: ۱۹۳۴
- کارگردان: مکس نوسک
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- امتیاز تماشاگران در راتن تومیتوز: –
1993 سال وحشتناک برای باستر کیتون بود. اعتیاد به الکل شدت گرفت و او یک معتاد معمولی شد. این حادثه نقش عمده ای در جدایی او از MGM داشت. در ماه ژوئن بود که دوست عزیز کیتون، Roscoe Arbocel درگذشت. مدتی بعد، او از همسرش ناتالی تلمج جدا شد. وقتی 1934 فرا رسید، او تصمیم گرفت به میادین بازگردد.
کیتون به فیلمهای آموزشی رفت و اولین کمدی کوتاهی که در آنجا ساخت، شبح طلایی، امیدوار کننده بود. حالا او این فرصت را داشت که یک فیلم خوب بسازد، فیلمی که کنترل کاملی بر آن داشت و با آن میتوانست به موقعیت قبلی خود بازگردد. بنابراین او با همسر جدیدش به فرانسه سفر کرد تا شغل خود را بهبود بخشد و به قله موفقیت بازگردد. اما تلاش های او نتیجه معکوس داد.
داستان فیلم (که حتی در سال 1934 تکراری و دست نویس به نظر میرسید) درباره مردی دوست داشتنی و معمولی به نام باستر گارنیه (با بازی باستر کیتون) بود که دقیقا شبیه یکی از شروران محلی به نام جیم بود. بقیه را همه شما حدس میزنید؛ پای باستر به مقر گانگسترها باز میشود و همه او را با زخمی اشتباه میگیرند.
داستان و ایده تکراری را فراموش کنید، نکته قابل توجه این فیلم خود باستر کیتون است. اگرچه کیتون دوران سختی را سپری میکرد و از افسردگی و الکلیسم رنج میبرد، اما نقش آفرینی درخشانی انجام داد و برخی از هوشمندانهترین شوخیهای خود را انجام داد که واقعاً شما را سرگرم میکند.
اما خود فیلم ایرادات زیادی دارد. یکی از مشکلات این است که به دلایلی نامعلوم، آنها از صدای دوبله شده به جای صدای خود باستر کیتون استفاده کردند و شخصی را آوردند که صدایش هیچ شباهتی به صدای خود ندارد.
کیتون امیدوار بود این فیلم برای او سکوی پرتابی باشد تا بتواند موقعیت قبلی خود را به دست آورد، اما این فیلم هرگز در ایالات متحده اکران نشد. با وجود کیفیت پایین فیلم، هنوز بحث بر سر این است که آیا اکران آن در ایالات متحده به آینده کیتون کمک کرده یا آن را تقویت کرده است یا خیر.
اگر میخواهید این فیلم را ببینید، توجه داشته باشید که همه نسخهها به زبان فرانسوی هستند و زیرنویس صحیح ندارند. اما احتمالاً مشکلی نخواهید داشت زیرا نکته اصلی در اینجا بازی باستر کیتون و مهارتهای او در شوخی و بازی با حرکات بدن است. کیتون داستانی را روایت میکند که می توانید آن را دنبال کنید حتی اگر متوجه منظور آنها نشوید.
منبع: دیجیکالا مگ – rizy.ir
مطالب مرتبط: